3ـ ملاک بهشت، ایمان و عمل است،نه خیال و آرزو. «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا»، «أَصْحابُ الْجَنَّةِ»
4ـ انجام یک عمل صالح کفایت نمیکند،بلکه داشتن خوی نیکوکاری و انجام هر گونه کار صالحی لازم است.«عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»، «الصَّالِحاتِ» جمع و همراه با (الف و لام) آمده است، لذا همهی کارهای نیک را در برمیگیرد.
در کنار توحید،احسان به والدین
وَ إِذْ أَخَـذْنا مِیثــاقَ بَنِـی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ
ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ
وَ آتُوا الــزَّکاةَ ثُـــمَّ تَوَلَّیْتُـــمْ إِلاَّ قَلِیـلاً مِنْکُــمْ وَ أَنْتُــمْ مُعْرِضُــونَ (بقره 83)
و (به یاد آرید) زمانی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم، جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان،احسان کنید و با مردم،به زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپای دارید و زکات بدهید. امّا شما (با اینکه پیمان بسته بودید)، جز عدّهی کمی، سرپیچی کردید و روی گردان شدید.
احسان، جامعترین و وسیعترین واژه در باب نیکی است.در حال فقر والدین، احسان مادّی و در حال غنای آنان، احسان روحی به آنان واجب است چنان که احسان به یتیم شامل تأدیب، حفظ حقوق، محبّت و تعلیم او میشود.
اصول همهی ادیان یکی است.چون همهی این میثاقها،در اسلام نیز هست.
انجام یک عمل صالح کفایت نمیکند،بلکه داشتن خوی نیکوکاری و انجام هر گونه کار صالحی لازم است. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»، «الصَّالِحاتِ» جمع و همراه با (الف و لام) آمده است،لذا همهی کارهای نیک را در برمیگیرد
نیکوئی به والدین
خدای مهربان تشکر از والدین را در ردیف شکرگزاری خود آورده و خوش رفتاری و احسان به آنان را به نحوی واجب نموده که پرستش خود را واجب نموده است (مثلاً اگر پرستش خدا) 100 درجه واجب باشد اطاعت پدر و مادر (99) درجه واجب و لازم است.
زیرا این آیه شریفه بعد از خدا پرستی دستور اطاعت والدین را صادر فرموده است به همین دلیل است که فقهاء متفقاً میفرمایند:
عاق والدین بودن از بزرگترین گناهان کبیره است و شهادت کسی که عاق والدین باشد چون فاسق است قبول نخواهد بود.
در حدیث شریفی آمده است که: عاق والدین بوی بهشت را نخواهد یافت.
منظور از نیکوئی به والدین اطاعت از ایشان و از نظر گفتار و رفتار مدارا کردن با آنان است.
گفته شده:زنی پدر خود را از یمن بدوش گرفت و به مکه معظمه برد و او را به دور کعبه طواف داد.شخصی به او گفت:خدا تو را جزای خیر دهد انصافاً که حق پدری را ادا کردی!!
او گفت: أبدا،من حق او را ادا ننمودهام زیرا پدرم مرا به دوش میگرفت و زنده بودن مرا آرزو داشت ولی من او را در حالی به دوش گرفتهام که خواهان مرگش هستم.
از این آیه استفاده میشود که صله رحم برای اینکه با والدین بستگی دارند واجب است؛ و نیز استفاده میشود بر کسی که ولی و سرپرست یتیم باشد واجب است برای حفظ وی و اموالش حریص باشد؛و نیز این آیه اغنیاء را ملزم میکند که سهمی از مال خود را به بینوایان بپردازند.
هنگامی که پیغمبر عالیقدر اسلام(صلی الله علیه و آله) از مکه به سوی مدینه هجرت نمودند برای آن بزرگوار مسجدی ساختند.
رسول خدا در حالی که میایستادند در میان آن مسجد به ستونی که آن را حنانه میگفتند تکیه میکردند و مردم را موعظه مینمودند.بعد از مدتی به آن حضرت گفتند:اجازه بفرمایید منبری برای شما بسازیم.پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه دادند.
آنان منبری که سه پله داشت ساختند.
موقعی که آن بزرگوار پا به پله اول نهاد فرمود: آمین.
وقتی پا به پله دوم و سوم نهاد نیز فرمود: آمین.
هنگامی که بر فراز منبر نشست و شروع به خطبه کردآن ستون با صدائی ناله کرد که از صدای پیغمبر خدا بلندتر بود پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منبر فرود آمده آن ستون را در بغل گرفته و آرام نمودند آن طور که مادری کودک خود را آرام نماید.
بعداً فرمودند:به حق آن خدائی که مرا برای هدایت مردم فرستاد اگر من این ستون را آرام نمیکردم تا قیامت از فراق من مینالید!! مردم گفتند:یا رسول اللّه! کسی که دعا نکرد، پس چرا شما آمین فرمودید؟ فرمودند: جبرئیل دعا کرد و من آمین گفتم.
گفتند جبرئیل چه دعائی کرد؟
فرمود:وقتی پا به پله اول نهادم جبرئیل گفت:کسی که والدین یا یکی از ایشان را دریابد و آمرزیده نشود خدا او را از رحمت خود دور کند.
من گفتم: آمین.
وقتی بر فراز پله دوم رفتم جبرئیل گفت:کسی که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود خدا او را هلاک نماید.من گفتم: آمین.هنگامی که پا به پله سوم نهادم جبرئیل گفت: کسی که نام تو را بشنود و صلوات نفرستد از رحمت خدا دور باد.من گفتم: آمین.
عاق والدین بودن از بزرگترین گناهان کبیره است و شهادت کسی که عاق والدین باشد چون فاسق است قبول نخواهد بود.
در حدیث شریفی آمده است که: عاق والدین بوی بهشت را نخواهد یافت.
پیامهای آیه :
1ـ خداوند از طریق عقل،فطرت و وحی،از مردم پیمان میگیرد. «أَخَذْنا مِیثاقَ»
2ـ توحید، سرلوحهی مکتب انبیاست؛و بعد از آن کارهای نیک قرار گرفته است.
«لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
3ـ در کنار توحید،احسان به والدین مطرح است.«لا تَعْبُدُونَ»،«وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
4ـ احسان به والدین باید شخصاً صورت گیرد،نه با واسطه.حرف «ب» در «بِالْوالِدَیْنِ» به معنای مباشرت شخصی است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
5ـ گرایش به یکی از پدر و مادر، ممنوع است. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»
6ـ ابتدا خویشان نیازمند،سپس دیگران.
«ذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ» البتّه در بین خویشاوندان نیز اولویّتها محفوظ است.
«أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی به بعضٍ» (انفال، 75)
7ـ احسان باید همراه با ادب و بدون منّت باشد.در کنار احسان،جمله «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» آمده است.
8ـ اگرچه به همهی مردم نمیتوان احسان کرد،ولی با همه میتوان خوب سخن گفت.
«قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»
9ـ برخورد خوب و گفتار نیکو،نه تنها با مسلمانان،بلکه با همهی مردم لازم است.
«قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»
10ـ علاوه بر پرداخت زکات،احسان به مستمندان و ایتام نیز لازم است.
در آیه هم زکات آمده و هم احسان به مساکین.«إِحْساناً»،«وَ الْمَساکِینِ»،«وَ آتُوا الزَّکاةَ»
11ـ نماز و رابطه با خداوند،از زکات و رابطه با فقرا جدا نیست.«أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»
12ـ نماز و زکات در ادیان دیگر نیز بوده است. «أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»
13ـ اعتقاد به توحید،احسان به والدین و ایتام و مساکین،همراه با دستور پرداخت زکات و برخورد نیکو با مردم،و بپا داشتن نماز، نشانهی جامعیت اسلام است.
14ـ ادای حقوق،دارای مراتب و مراحلی است.
اوّل حقّ خداوند،سپس والدین،سپس خویشاوندان،سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند و آن گاه مساکین که کمبود مادّیات دارند.
15ـ تمام احکام اعتقادی،اخلاقی و فقهی،میثاق و عهد خدا با انسان است.بعد از «مِیثاقَ» سخن از عقیده توحیدی،احسان به والدین،نماز و زکات آمده است.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 844
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0